آزمون‌های عجیب ورود به دنیای لوطی‌ها
کد خبر: ۲۴۱۵۷۲
تعداد نظرات: ۹ نظر
تاریخ انتشار: 2022 April 09    -    ۲۰ فروردين ۱۴۰۱ - ۰۸:۰۱
bato-adv
bato-adv
دور چه کارهایی را باید خط می‌کشیدند؟
جماعت لوطی را تهرانی‌ها هم با مرام و جوانمردی و تعصبشان به محله می‌شناختند و هم نامشان یادآور گردن‌کلفتی، زورگویی و اخاذی بود. با وجود این، لوطی‌گری برای خود مرام و مسلکی داشت؛ حتی منشور اخلاقی نانوشته‌ای داشت که اگر می‌خواستی تمام داش مشدی‌های تهران نامت را با حسرت ببرند.

آزمون‌های عجیب ورود به دنیای لوطی‌ها | دور چه کارهایی را باید خط می‌کشیدند

آزمون‌های عجیب ورود به دنیای لوطی‌ها | دور چه کارهایی را باید خط می‌کشیدند«تابناک با تو» - سر گذر‌ها بساط خروس جنگی‌شان به راه بود. کوچک و بزرگ جمع می‌شدند تا ببینند امروز خروس فلان داش مشدی ظفر می‌یابد یا خروس جنگی بهمان چغاله مشدی بیشتر زخم می‌زند تا صاحبش اسم و رسمی در محله در کند. کفترباز هم بودند؛ آن هم از نوع تیرش.

وقتی کفتر سفید پاپرشان در هوا چند معلق می‌زد، بچه‌های محله برای این نمایش کف و سوت می‌زدند. لوطی جماعت را تهرانی‌ها با همین نشانه‌ها می‌شناختند. جماعتی عمدتاً کم سواد با ظاهری متفاوت که گاهی؛ مثل پاسبان، خانه‌های محله را می‌پاییدند که نکند گذر دزد به محله شان بیفتد و گاهی هم چنان جنگ و دعوایی راه می‌انداختند که آزارش به صغیر و کبیر می‌رسید. با وجود این، ورود به جرگه لوطی‌ها آسان نبود؛ مرامنامه نانوشته‌ای داشت و آزمون‌های مردافکنی که خیلی‌ها از عهده انجام آن برنمی آمدند. ما در این مقاله با کمک یکی از تهران شناسان به منشور اخلاقی لوطی‌ها و آزمون‌های عجیب و غریب ورود به دنیای لوطی گری در تهران قدیم پرداخته ایم.

برگی از منشور اخلاقی لوطی‌گری

جماعت لوطی را تهرانی‌ها هم با مرام و جوانمردی و تعصبشان به محله می‌شناختند و هم نامشان یادآور گردن‌کلفتی، زورگویی و اخاذی بود. با وجود این، لوطی‌گری برای خود مرام و مسلکی داشت؛ حتی منشور اخلاقی نانوشته‌ای داشت که اگر می‌خواستی تمام داش مشدی‌های تهران نامت را با حسرت ببرند، باید مو به مو به آن عمل می‌کردی. این تهران شناس می‌گوید: «ورود به گروه لوطی‌های محله کار آسانی نبود. آن‌ها کسی را به جمع خود راه نمی‌دادند، مگر اینکه قوانین نانوشته لوطی‌گری را رعایت می‌کرد. منشور اخلاقی نانوشته‌ای هم داشتند. اگر کسی می‌خواست لوطی شود باید از دسترنج خود نان می‌خورد، به بزرگ‌تر‌ها احترام می‌گذاشت، از محرومان دستگیری می‌کرد، به محله و شهرش تعصب داشت و به مادیات بی‌اعتنا بود.» وی ادامه می‌دهد: «کسی که وارد حلقه جماعت لوطی می‌شد، نباید در مقابل بی‌غیرت‌ها یا به قول خودشان پنطی‌ها یا نالوطی‌ها سر تعظیم فرود می‌آورد. نباید به خاطر مال دنیا پیش این و آن دست دراز می‌کرد و اگر رفیق به دردسر می‌افتاد باید از جان و مال مایه می‌گذاشت.»

ظهور لوطی‌ها در عهد قجر

لوطی‌ها را ادامه‌دهنده راه عیاران و پهلوانان قرن سوم هجری می‌دانند که به‌عنوان یک طبقه اجتماعی در شهر‌های بزرگ ظهور کردند. اما در تهران نخستین نشانه‌ها از وجود این طبقه اجتماعی در منابع مکتوب به دوران قاجار برمی‌گردد؛ همان روزگاری که در گذر‌ها لخ‌لخ راه می‌رفتند و محله‌های ناامن عهد ناصری را برای اهالی امن می‌کردند. زمانی به نمونه‌ای از لوطی‌های معروف عهد ناصری در منابع مکتوب اشاره می‌کند: «(م-گ) یکی از نخستین لوطی‌های تهران است که نامش در منابع مکتوب آمده. او از لوطیان معروف محله سرپولک در زمان ناصرالدین شاه بود که مورد غضب عین‌الدوله قرار گرفت و پایش به زندان باز شد. معروف بود گاوکش چنان قدرتی در محله داشت که اگر لب‌تر می‌کرد می‌توانست هزار مشدی را با خود همراه کند. اگرچه پس از روی کارآمدن حکومت مشروطه از زندان آزاد شد، اما چنان در زندان شکنجه شده بود که از ترس بازگشت دوباره به زندان مجبور به خودکشی شد.»

آزمون‌های عجیب ورود به دنیای لوطی‌ها | دور چه کارهایی را باید خط می‌کشیدند

از چغاله مشدی تا باباشمل

لوطی‌ها هم میان خودشان نظام طبقاتی داشتند؛ نه از آن نظام‌های طبقاتی که ضعیف‌ها همیشه ضعیف می‌مانند و قرار نیست هرگز رنگ بالانشینی را ببیند. در مرام و مسلک لوطی‌ها که دم از جوانمردی می‌زدند، تازه وارد‌ها هم امید داشتند یک روز باباشمل محله شوند و یک دوجین نوچه پیش پایشان خم و راست شود. تازه وارد به جمع لوطی‌های محله از مرتبه «چغاله مشدی» شروع می‌کرد. چغاله مشدی تازه خانه اول لوطی‌گری بود و اگر کسی می‌خواست داش مشدی یا لوطی شود، هزار جور آزمون و چالش پیش پایش قرار می‌گرفت. ایشان می‌گوید: «در نظام طبقاتی لوطی‌ها، باباشملی آخرین مرتبه بود. هر محله برای خودش یک باباشمل داشت که مرجع داش مشدی‌ها و جامع همه صفات یک لوطی تام و تمام بود؛ کسی که هیچ لوطی روی حرف او حرف نمی‌زد. معروف است تهران عهد قاجار در حدود ۱۵۰ سال پیش، ۱۵ باباشمل داشت که همگی از احترام ویژه‌ای برخوردار بودند.»

لوطی‌گری بدون دموکراسی

باب صعود در سلسله مراتب لوطی‌گری باز بود؛ وی می‌گوید: «اگر از کار‌هایی مثل مرشد شدن در زورخانه و اخلاق داشی و لیاقت ذاتی برای رسیدن به باباشملی بگذریم، لوطی‌ها باید برای‌ترقی کار‌های عجیب بسیاری انجام می‌دادند. کسی که می‌خواست در نظام طبقاتی لوطی‌ها پیشرفت کند باید ثابت می‌کرد می‌تواند ۱۰ دست چلوکباب و ۴ من هندوانه را یک جا بخورد. بدون استراحت، ۳۰ دور در چاله‌حوض شنا کند یا یک مجمع پر از توت نوبرانه را از روستای حسن‌آباد کن روی دست بگیرد و بدون وقفه به تهران بیاورد.» با وجود این، انتخابات در مرام لوطی‌ها جایی نداشت. یعنی برای انتخاب باباشمل محله خبری از دمکراسی نبود. ایشان می‌گوید: «برای تعیین باباشمل محله انتخابی در کار نبود. همه لوطی‌های جمع می‌دانستند که کدام داشی یا لوطی از بقیه لایق‌تر است و همه به حرف او گوش می‌کنند.»

دور این کار‌ها را خیط بکش!

کسی که لوطی می‌شد، نباید سراغ هر شغلی می‌رفت. انگار هرچه مرتبه و درجه لوطی‌ها بالاتر می‌رفت، دایره مشاغلشان هم محدودتر می‌شد. تازه وارد‌ها که هنوز یک پایشان بیرون جرگه لوطی‌گری بود و یک‌پایشان داخل گود، اجازه داشتند با شغل‌هایی مثل فرفره‌سازی، دوغ‌فروشی، چغاله‌فروشی، توت‌فروشی و... خرجشان را دربیاورند. اما امان از روزی که یک لوطی از سر ناچاری و نداری سراغ دلاکی، حمالی، حلاجی و مقنی‌گری می‌رفت؛ آن‌وقت از چشم لوطی‌ها می‌افتاد و کلاهش پس معرکه بود.

آزمون‌های عجیب ورود به دنیای لوطی‌ها | دور چه کارهایی را باید خط می‌کشیدند

یادگاری لوطی‌ها روی دیوار شهر

نام لوطی‌ها روی برخی گذر‌ها و معابر تهران هم دیده می‌شود؛ گذر لوطی صالح در دل بازار تهران که قدمتش به دوره آقامحمدخان قاجار می‌رسد یکی از همین نمونه‌هاست. «لوطی صالح» مثل لوطی اکبرخان پامناری از لوطی‌های بامرام و پهلوان‌های تهران قدیم بود که به فقرا و تنگدستان کمک بسیار می‌کرد. چون لوطی صالح ساکن همین محله بود و هر روز گذرش به این کوچه قدیمی می‌افتاد، تهرانی‌ها نام او را برای این گذر انتخاب کردند. قهوه‌خانه حاج تقی در دروازه غار یا خانه رمضان یخی در همین محله هم از دیگر اماکن شهر است که با نام لوطی‌های معروف گره خورده است.

آزمون‌های عجیب ورود به دنیای لوطی‌ها | دور چه کارهایی را باید خط می‌کشیدند

وقتی لوطی‌ها آرامش محله را برهم می‌زدند

اسم لوطی‌ها و‌منش لوطی‌گری از دعوا و درگیری هم جدا نیست. لوطی‌ها اگرچه گاهی حامی اهالی محله بودند و برای حفظ جان و مال همسایه‌ها کم نمی‌گذاشتند، اما گاهی هم با دعوا‌های خیابانی و بگیر و ببندها‌یشان اهالی محله را آزار می‌دادند. ایشان می‌گوید: «همزمان با سر و سامان گرفتن تشکیلات نظمیه در دوره پهلوی اول، حضور لوطی‌ها در تأمین امنیت محله تحت تأثیر قدرت نظمیه کمرنگ شد. تا مدت‌ها از حضور آن‌ها در فعالیت‌های اجتماعی خبری نبود. اما در آغاز دهه ۲۰ و همزمان با ضعیف شدن حکومت مرکزی آن‌ها با ظاهری جدید وارد عرصه فعالیت‌های سیاسی شدند و هر گروهی به خدمت یک جریان سیاسی درآمد.» زمانی ادامه می‌دهد: «از دهه ۲۰ به بعد، دعوا و درگیری این گروه با یکدیگر هم بیشتر شد. دعوای تاریخی حسین رمضان یخی و طیب حاج رضایی در چهارراه مولوی یا دعوای ناصر جیگرکی و طیب در خیابان سیروس و... نمونه‌هایی از دعوا و درگیری این طبقه اجتماعی در خیابان‌هاست که در منابع تاریخی ثبت شده است.»

آکتور‌های سینما

لوطی‌ها به‌عنوان یک طبقه اجتماعی در بسیاری از آثار سینمایی که به فیلم فارسی معروفند حضوری پررنگ داشتند. هنوز هم برخی اماکن و گذر‌های تهران در حافظه مشترک تهرانی‌ها یادآور این طبقه اجتماعی خاص است. سکانس کشته شدن «کریم آب منگل» به دست قیصر در حمام نواب یکی از سکانس‌های معروف فیلم قیصر است که حمام تاریخی گذر امامزاده یحیی (ع) را در حافظه مشترک تهرانی‌ها با جماعت لوطی پیوند داده است.

آزمون‌های عجیب ورود به دنیای لوطی‌ها | دور چه کارهایی را باید خط می‌کشیدند

وقتی لباس لوطی‌ها مد بود

برای لوطی شدن فقط مرام لوطی‌گری و انجام کار‌های محیرالعقول کافی نبود. تازه وارد به این جرگه باید رخت و لباس لوطی‌ها را هم به تن می‌کرد و همرنگ این جماعت می‌شد. اگرچه کلاه مخملی، کت و شلوار مشکی و سبیل‌های تابدار شمایل آشنای لوطی‌های دوره پهلوی دوم برای ماست، اما لوطی‌های عهد قجری که حکم پدری بر گردن لوطی‌های دوران پهلوی داشتند، با رخت و لباس دیگری در محله ظاهر می‌شدند. لوطی دوره قاجار، وقتی یک لوطی درست و درمان محسوب می‌شد که چپق با چوب آلبالو یا عناب و دستمال ابریشمی کاشانی همیشه همراهش باشد شال دور کمرش را به سبک لام الف لام ببندد. همیشه گیوه به پا کند و با یک زنجیر بی‌سوسه یزدی در دست و قمه اصفهانی در جیب، کوچه‌های تهران را گز کند. اما در دوره پهلوی، رخت و لباس لوطی‌ها همزمان با تغییر آشکار در ظاهر و لباس ایرانی‌ها تغییر کرد. آثار سینمایی آن دوره که این طبقه اجتماعی را به تصویر می‌کشیدند هم سر و شکل سینمایی‌تری به لباس لوطی‌ها دادند و به تدریج کلاه مخملی، کت و شلوار، کفش نوک‌تیز و تسبیح شاه مقصود به لباس مد روز لوطی‌ها تبدیل شد.

منبع: همشهری آنلاین

bato-adv
bato-adv
برچسب ها: لوطی ، لوطی ها ، عجیب ، خط ، خط کشیدن
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۹
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۳۴ - ۱۴۰۱/۰۱/۲۰
0
14
فتيان و جوانمردان و عياران بجا مانده از حلقه هاي ايين مهر است و ازمونهاي ورودي سختي داشت كه برخي از انها در جماعت لوطيان بجا ماند، در واقع لوطي گري، جوانمردي و عياري را به گند كشيد و سطح انرا تنزل داد، ضمنا تنها شغلي كه از ان برحذر بودند، قصابي بود
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۱۴ - ۱۴۰۱/۰۱/۲۰
3
12
ایا مردان و پسرهای جوان امروزی هم مرام و معرفت لوطی های گذشته رو دارند ؟؟؟؟؟؟ یا تیتیش مامانی بار امده اند
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۴۸ - ۱۴۰۱/۰۱/۲۰
3
39
مادر من در یکی از محلات قدیمی تهران دوران کودکی و نوجوانی خود را گذرانده بود و واقعیت این جماعت لوطی را طور دیگر تعریف میکرد. مادرم میگفت، داش مشتی ها از اراذل شهر بودند و هر محله ای یک داش مشتی بود که با هیبت زشت و سبیلهای کلفت و چاقویی که ضامن آن پیدا بود از کسبه محل اخاذی میکردند و مردم از ترس آنها دختران و زنان جوان خود را در خانه محبوس میکردند. آنها بلوز و سفید و کت و شلوار تیره و غالبا مشکی میپوشیدند. کت آنها بسیار چرک بود و شبها برای اینکه دیده یا شناخته نشوند کت خود را محکم میبستند. مادرم میگفت از ترس این لوطیها مردم دور تا دور دیوار ظروف روحی میچیدند تا اگر اینها از دیوارایین پریدند از سرو صدای ظروف بیدار شوند. وقتی برق به تهران آمد آنها مخالف سخت تیر چراغ برق بودند چون دزدی و خفت گیریهای شبانه برای آنها سخت میشد! مادرم میگفت برای همین از تیر برق بالا میرفتند و چراغها را میشکستند تا اینکه یک روز یک کامیون سرباز آمد و همه اراذل را ریخت داخل ماشین و برد و بجای آنها آژانهای پلیس در محل مستقر شدند. لوطیها اصلا شهرت خوبی نداشتند و چند کارگردان برای پر کردن گیشه های سینما چهره های دروغین از لوطیان ارائه دادند.
عبس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۰۴ - ۱۴۰۱/۰۱/۲۰
0
16
لوطی بودن یا لات بودن ؟؟؟!!

مسئله این است؟
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۵۹ - ۱۴۰۱/۰۱/۲۰
0
6
حالا لات ها جای لوطیهارا گرفته اند .البته آپدیت شده اند .
رضا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۵۳ - ۱۴۰۱/۰۱/۲۰
0
5
تراشیدن موی بالای سر را در مورد آنها نگفتید.
ناشناس
|
United Kingdom
|
۰۹:۴۲ - ۱۴۰۱/۰۱/۲۱
1
11
یادمه صف نان نمی ایستادند و هر چی زن و بچه بود می زدند کنار. این رویاپردازی ها هیچ ربطی به واقعیت نداره. افراد بی کار و بی عاری بودند.
به نظر من یکی از دلایل نابودیشون هم ظهور مواد مخدر جدید در دهه 40 بود که برعکس تریاک فرد را زود از کار می انداخت
حمید کلباسی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۲۴ - ۱۴۰۱/۰۱/۲۱
0
2
لوطی! تو برو لقمه خود گاز بزن .
کم پشت سر خلق خدا ساز بزن
حمید کلباسی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۱۱ - ۱۴۰۱/۰۱/۲۱
0
6
دوران کودکی و نوجوانی من در باغ فردوس مولوی و بازارچه شاهین گذشت . یکی از اهالی محل ما فردی با ابهت و خوش هیکل به نام ابولی یا ابول سیدهاشم بود . یک روز که با بچه های محل بازی می کردیم سنگی که برای نشانه زدن پرت کرده بودم از دستم در رفت و به سر بچه ابولی خورد و سرش شکست! همه بچه ها فرار کردند و من هم به طرف خانه مان دویدم که سر و کله ابولی با کفشهای پاشنه خوابیده و سبیل از بناگوش در رفته پیدا شد اما به محض اینکه خواست حرفی بزند پدرم از خونه بیرون اومد! همینکه چشم ابولی به مرحوم پدرم که مردی خیر و با معرفت بود افتاد گفت ممد! من نوکرتم! و رفت . از پدرم پرسیدم با ابولی رفیقی بابا جان؟ خنده ای کرد و گفت نه بابا! سالها پیش ابولی را که خیلی جوانتر بود و یال و کوپالی داشت با چاقو زده بودند و بیهوش کنار خیابان صاحب جمع افتاده بود و کسی به او اعتنا نمی کرد . به هر زحمتی بود او را به درمانگاه بردم . زخمهایش را بخیه زدند و دارویش را گرفتم و پولی در جیبیش گذاشتم و به خونه شون بردم . جاهل یکه بزن زمان قدیم این معرفت را داشت که اگر کسی به او محبت کرد نمک شناس و منظور دار باشه ؛ اما خود ما چطور؟!
نام:
ایمیل:
* نظر:
bato-adv
bato-adv
آخرین اخبار
bato-adv